- ۹۴/۰۵/۲۵
- ۲ نظر
وقتی از یه ماه قبل مهمون دعوت کنه مادرت اونم بخاطر اینکه یکی از دوستای خانوادگی قدیمی که چندین و چندساله باهم دوستیم و چندساله دخترش به خاطر شوهرش لندنه و هرازگاهی برای پایان نامه وکارای درس و دانشگاش میومد اینجا و همومیدیم و... بعد مدتها باشوهرش اومدن ایران و بعدشم میرن که بمونن و دیگه چندسال یه بار میان بجای چندماه یه بار...
در مقابل بطور یهویی مادرشوهر م خاله امیرحسین و دومادهاشون قرارمیذارن دقیقا توهمون روز برن ماکو.
الان باید چیکارکرد بنظرتون؟؟
هم مهمونی دوستامونو نمیشه بهم زد و جلوعقبش کرد،هم مسافرتو....
اولش عصبانی شدم و کنترلمو ازدست دادم. یکم صدام و لحنم عوض شد با امیر.
خونه مامانم اینا بودیم، من بودم وامیروستاره. تااخرشب فکراموکردم ،دیدم واقعا نمیشه کاریش کرد. اخرشب که اومدیم خونه خودمون به امیر گفتم حالا که نمیشه هردوطرف رو یکم تغییر داد، خودت تصمیم بگیر چیکارکنیم. منم جلوی هرکسی که بخوادمخالفت کنه وایمیستم. تو فقط راضی باش از انتخاب بقیه ش با من.
هنوز تصمیم گرفته نشده،میگم بهتون کدوم راهو انتخاب میکنیم! منتظرباشید!!
- ۹۴/۰۵/۲۵